"امروز روز بدی برای من بود" یا "امسال سال بد بیاری بود": "عجب روزگاری است؟! در روزگار بدی قرار گرفته ایم"
شاید کسی توهم کند که این نحوه رفتارها و تفکرات ریشه قرآنی و روایی نیز دارد چرا که قرآن هم از نحوست ایام ذکری به میان آورده: «فی أیام نحسات» و «فی یوم نحس مستمر» . در کلمات منقول از امام حسین علیه السلام در شب عاشورا نیز وارد شده که آن حضرت روزگار را مورد عتاب و سرزنش قرار دادند و فرمودند: «یا دهر افٍ لک من خلیل ...» یعنی ای روزگار اف بر تو که چه دوست بدی هستی و چه بسیار افرادی را که تو کشتی .... . اما آیا واقعیت همین است؟ یعنی بعضی از روزها و زمان ها دارای نحوست و بدی هستند و ما می توانیم و حق داریم که از آنها تعبیر به روز بد یا وقت بد یا روز خوب و وقت خوش و خوب نماییم ؟؟ !!
روزگار یا اعمال
روایت از آن حضرت امام هادی-علیه السلام- از کتاب تحف العقول منقول است مه فرمود:
«وَ قَالَ الْحَسَنُ بْنُ مَسْعُودٍ دَخَلْتُ عَلَى أَبِی الْحَسَنِ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ علیهماالسلام وَ قَدْ نُکِبَتْ إِصْبَعِی وَ تَلَقَّانِی رَاکِبٌ وَ صَدَمَ کَتِفِی وَ دَخَلْتُ فِی زَحْمَةٍ فَخَرَقُوا عَلَیَّ بَعْضَ ثِیَابِی فَقُلْتُ کَفَانِی اللَّهُ شَرَّکَ مِنْ یَوْمٍ فَمَا أَیْشَمَکَ فَقَالَ علیه السلام لِی یَا حَسَنُ هَذَا وَ أَنْتَ تَغْشَانَا تَرْمِی بِذَنْبِکَ مَنْ لَا ذَنْبَ لَهُ قَالَ الْحَسَنُ فَأَثَاب إِلَیَّ عَقْلِی وَ تَبَیَّنْتُ خَطَئِی فَقُلْتُ یَا مَوْلَایَ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ فَقَالَ یَا حُسْنُ مَا ذَنْبُ الْأَیَّامِ حَتَّى صِرْتُمْ تَتَشَأَّمُونَ بِهَا إِذَا جُوزِیتُمْ بِأَعْمَالِکُمْ فِیهَا قَالَ الْحَسَنُ أَنَا أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ أَبَداً وَ هِیَ تَوْبَتِی یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ علیه السلام وَ اللَّهِ مَا یَنْفَعُکُمْ وَ لَکِنَّ اللَّهَ یُعَاقِبُکُمْ بِذَمِّهَا عَلَى مَا لَا ذَمَّ عَلَیْهَا فِیهِ أَ مَا عَلِمْتَ یَا حَسَنُ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْمُثِیبُ وَ الْمُعَاقِبُ وَ الْمُجَازِی بِالْأَعْمَالِ عَاجِلًا وَ آجِلًا قُلْتُ بَلَى یَا مَوْلَایَ قَالَ علیه السلام لَا تَعُدْ وَ لَا تَجْعَلْ لِلْأَیَّامِ صُنْعاً فِی حُکْمِ اللَّهِ قَالَ الْحَسَنُ بَلَى یَا مَوْلَایَ»
مومن باید بسیار مواظب حرف زدن خود باشد و همان طور که قرآن فرموده که هیچ حرفی از دهان شما خارج نمی شود مگر این که دو فرشته رقیب و عتید آماده نوشتن آن هستند. باید کلمه به کلمه خود را قبل از تکلم بسنجیم و بعد به زبان جاری کنیم!!
ترجمه: و حسن بن مسعود گوید: خدمت امام هادى علیه السّلام رسیدم- در حالى که انگشتم خراش خورده؛ و شانهام در اثر برخورد با راکبى صدمه دیده بود، و نیز در اثر ورود به ازدحام مردم برخى از لباس هایم پاره شده بود- و گفتم: اى روز، خدا مرا از شرّ تو نجات دهد، چقدر تو شوم بودى! پس آن حضرت علیه السّلام به من فرمود: اى حسن، تو هم با اینکه با ما آمد و شد دارى گناهت را به گردن بىگناهان مىاندازى؟! حسن گفت: [با شنیدن این سخن] حواسم جمع شد و عقلم به من باز آمد و به خطایم پى بردم، عرض کردم: مولاى من! از خدا آمرزش مىطلبم، امام فرمود: اى حسن، مگر روزها چه گناهى دارند که چون جزاى کردار خود را مىبینید آنها را شوم پنداشته و بد مىگوئید؟! حسن گفت: تا آخر عمر استغفار خواهم کرد، آیا آن توبهام به حساب مىآید اى زاده رسول خدا؟ فرمود: به خدا سوگند آن [بدگوئی ها] شما را سودى نبخشد، بلکه خداوند شما را به مذمّت کردن بىگناهان مجازات مىکند، اى حسن، مگر نمی دانى آن کس که در برابر اعمال و کردار در این سرا و آن سرا ثواب دهد و کیفر نماید و تلافى کند تنها خدا است؟ گفتم: این گونه است مولاى من، فرمود: دیگر تکرار مکن، و براى روزها هیچ تأثیرى در فرمان و حکم خدا قائل مشو! حسن گفت: به روى چشم، آقاى من.
گناه ما بر گردن روزگار
چگونه بین این حدیث و آیات فوق و سایر روایات جمع نماییم. بالآخره روزگار دارای نحوست و بدی هست یا اینکه بی گناه است و این گناه ما انسان هاست که نحوست خود را به در و دیوار و زمان و مکان سرایت می دهد؟
با توجه به این حدیث نورانی باید بگوییم که هیچ زمان و مکانی نه نحوست و بدی ذاتی را داراست و نه از ارزش و اعتبار ذاتی برخوردار خواهد بود، بلکه این اعمال ما انسان هاست که وقتی در ظرف زمان و مکان واقع می شود حُسن و قُبح اعمال ما به زمان و مکان سرایت داده می شود و مجازا آنها موصوف به نحوست و یُمن و امثال این امور می شوند، و گرنه در واقع نحوست برای مظروف یعنی همان اعمال است.
از این گونه مجازگویی در علم معانی و بیان تعبیر به "مجاز مرسل" می شود، مثل این که یک وصفی که برای علت است به معلول نسبت داده شود یا بالعکس. و مثل این که اسم جزء را روی کل می گذارند یا برعکس. چنان چه وقتی می خواهند به کسی احترام زیاد بگذارند می گویند: "حضرت فلان"، که مراد از حضرت همان مکان حضور است کنایه از این که آن شخص آنقدر محترم است که خود وی مستقیم مورد خطاب قرار نمی گیرد بلکه ظرف مکان و حضور او مورد خطاب قرار می گیرد.
در بحث مورد نظر ما نیز این چنین است. انسان ها برای اینکه از سرزنش نسبت به اعمالشان برحذر بمانند آن را به ظرف وقوع اعمال که همان روزگار و ایام می باشد نسبت می دهند و زمان و روزگار را نیز از باب فرافکنی مورد سرزنش و نکوهش قرار می دهند و گناه خود را طبق تعبیر منقول از امام هادی علیه السلام به گردن روزگار می اندازند!!
دیدگاه قرآن
اما در مورد آیات قرآن باید بگوییم این که خداوند از روز وقوع عذاب تعبیر به روز نحس نموده است به علت این است که چون اقوام قدیمی در اثر گناهانشان عذاب الهی بر آنها حتمی گشت و مستحق هلاکت شدند و این عذاب صرفا به خاطر نکبت و نحوست گناهان آنها بود گویا از بس که آن گناهان دارای نحوست بود نحوست آن زمان و مکان را در نوردید و همه جا را آلوده نمود. چنانچه بر عکس بعضی از زمان ها به خاطر حوادث مقدس درونشان عزت و قداست می یابند چنان چه خداوند در سوره بلد می فرماید:
انسان ها برای اینکه از سرزنش نسبت به اعمالشان برحذر بمانند آن را به ظرف وقوع اعمال که همان روزگار و ایام می باشد نسبت می دهند و زمان و روزگار را نیز از باب فرافکنی مورد سرزنش و نکوهش قرار می دهند و گناه خود را طبق تعبیر منقول از امام هادی علیه السلام به گردن روزگار می اندازند!!
من به این شهر چون پیامبر در آن ساکن است قسم نمی خورم
و شب قدر را نیز گرامی شمرده چون ظرف نزول قرآن است! و گاه می شود که این نحوست چنان است که نه فقط روز وقوع از آن سال آلوده می شود بلکه سالگشت آن روز در سال های دیگر نیز مورد اصابت آن نحوست واقع می شود فلذا در روایات داریم که هیچ کاری را در روز چهارشنبه شروع نکنید چرا که خداوند جهنم را در این روز خلق نموده است.
یک جمله ی سوال برانگیز
در مورد آن جمله منقول از امام حسین علیه السلام نیز باید اعتراف نمایم که توجیه آن سخت است. آسان تر است که انتساب آن جمله را به حضرت زیر سوال ببریم و بگوییم که آن کلام حضرت نیست بلکه به وی اسناد داده شده است. از امام معصوم آن هم امام حسین علیه السلام که کوه صبر و بردباری و شجاعت بود صدور آن سخنان بسیار بعید به نظر می رسد.
خلاصه کلام و آنچه ما از امام هادی علیه السلام این است که مومن باید بسیار مواظب حرف زدن خود باشد و همان طور که قرآن فرموده که هیچ حرفی از دهان شما خارج نمی شود مگر این که دو فرشته رقیب و عتید آماده نوشتن آن هستند باید کلمه به کلمه خود را قبل از تکلم بسنجیم و بعد به زبان جاری کنیم!!